MiLaD__KiNG

آخرین مطالب

مراسم عقد

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۶ ب.ظ

همسر شهید علی تجلائی می گوید: قبل از شروع مراسم عقد علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام که عروس در مراسم عقد هر چه از خداوند بزرگ بخواهد اجابتش حتمی است، نگاهش کردم و کفتم: چه آرزویی داری؟ در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: اگر علاقه ای به من دارید و اگر به خوشبختی من می اندیشید، لطف کنید و از خدا برایم شهادت را بخواهید. از این جمله ی علی تنم لرزید. چنین آرزویی برای یک عروس، در استثنائی ترین روز زندگی، بی نهایت سخت بود، سعی کردم طفره بروم اما علی قسم داد در این روز دعا را در حقش کرده باشم. به ناچار قبول کردم... هنگام جاری شدن خطبه عقد از خداوند بزرگ، هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به صورت علی دوختم آثار خوشحالی در چهره اش آشکار بود از نگاهم فهمیده بود که خواسته اش را به جای آوردم. مراسم ازدواج ما، در محضر شهید آیت اللّه مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد و نمی دانم این چه رازی است که همه ی پاسداران این مراسم، داماد مجلس و آیت اللّه مدنی، همگی به فیض شهادت نائل آمدند!

  • milad king

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی