جنگ نرم
.طراز اول کشور رژیم صهیونیستی غاصب اسرائیل ، در سال گذشته توصیهای به آمریکاییها کرد . این توصیه کاملاً در مطبوعات خارجی و اینترنت منعکس شد و امر پنهانی و مخفیانه ای نیست . توصیه وی به آمریکاییها این بود که بیهوده وقت خود را با عراق و کره شمالی و کشورهایی از این قبیل یکی از مسئولان تلف نکنید . مسئله اصلی شما ایران است . اگر خاورمیانه را میخواهید وقتتان را مصروف عراق نکنید ، سراغ ایران بروید ، کانون و سرچشمه آنجاست ، اما ایران مثل عراق و کره شمالی و افغانستان نیست که بتوان با حمله نظامی آن را تسخیر کرد. نظام و حکومت اسلامی به مردم متکی است ، مردم آن را حفظ کرده اند . باید کاری کنید که مردم آن را رها کنند . راهش این است که مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیات غربی و فرهنگ و تربیت آمریکایی ، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنت و تاریخشان سوق داد . وقتی مردم این تعلقات را رها کردند ، بعد از گذشت چند سال ، بدون این که سرمایه ای صرف کنید ، با یک حمله و تحرک احیاناً نظامی مختصر ، میتوانید این مانع بزرگ ، یعنی نظام اسلامی را از سراه بردارید.
2.در جنگ روانی و انچه که امروز به او جنگ نرم گفته می شود در دنیا دشمن به سراغ سنگر های معنوی می اید که ان ها را منهدم کند.به سراغ ایمان ها...معرفت ها...عزم ها...پایه ها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور دشمن به سراغ این ها می اید که این هارا منهدم کند.و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند.فرصت های یک نظام را به تهدید تبدیل کند.
3.جنگ سایبری از زیر مجموعه های جنگ نرم است. امروزه با کوچکتر و پیچیدهتر شدن جهان به واسطه رشد روزافزون وسایل ارتباط جمعی از قبیل اینترنت و ماهواره
4.مفهوم جنگ نرم (Soft Warfare) در مقابل جنگ سخت (Warfare Hard) است و تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد ندارد.«جان کالینز» تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را عبارت از “استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود”،
5.جان کالینز، تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن را برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود» می داند.
ارتش آمریکا جنگ نرم را بدین صورت تعریف نموده است: «جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد».
بنابراین جنگ نرم را می توان چنین تعریف کرد:
هر گونه اقدام نرم افزارانه اعم از : روانی ، تبلیغاتی ، رسانه ای ، سایبری ، دیجیتالی ، اطلاعاتی ، فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و علمی است که جامعه یا گروه هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی با بهره گیری از روشهای اقناع سازی و یا مدیریت احساسات و بهره گیری از روشهای جذب ، رقیب را به انفعال یا شکست وا میدارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از اشکال جنگ نرم است
6.اقداماتی است برنامهریزی شده برای جلب نظر و افکار گروه هدف تا با مشاهده تولیدات و ایدههای جدید عرضه شده به مرور زمان از آنچه که باور و اعتقاد داشتند دست بردارند و رفتار ناشی از آن باورها و اعتقادات را فرو گذارند و در سیر و تحولی طبیعی تولیدات و ایدههای جدید را جایگزین آنها نمایند و رفتاری متأثر از این جایگزینها بروز دهند.
این قدرت به عنوان منبع خاص اعمال قدرت امریکا بر مبانی فرهنگی - ارزشی و اقتصادی مبتنی است. تهدید نرم موجب دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی میشود.
تهدید نرم نوعی سلطه کامل در ابعاد سهگانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحاله الگوهای رفتاری ملی در این حوزهها و جایگزینی الگوهای نظام سلطهای تهدید محقق میشود.
با این نگرش، تمامی اقداماتی که موجب شود تا اهداف و ارزشهای حیاتی یک نظام سیاسی (زیرساختهای فکری، باورها و الگوها در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست) به خطر افتد، یا موجب ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی در عوامل تعیینکننده هویت ملی یک کشور شود، تهدید نرم به شمار آید.
7.قدرت نرم «توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران» تعریف شده است.
بنابراین قدرت نرم، شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب
بدون تهدید یا پاداش ملموس وتوانایی کسب آنچه میخواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش میباشد.
قدرت نرم، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر از طریق ایجاد جاذبه است.
بر این پایه، کشورهای دیگر، ارزشهای یک کشور را میپذیرند، تحت تأثیر آن قرار میگیرند، از آن تبعیت میکنند و در نتیجه خواهان پیروی از آن میشوند
8. باید درک کنیم اگر در رابطه با یک پدیده از سوی رسانههای بیگانه چند مؤلفه به صورت ظاهراً صحیح القاء میشود، مؤلفههای فراوان دیگری هم وجود دارد که در قالب این چند مؤلفهی صحیح، به صورت خلاف واقع و کذب به خوراک فکری برای مخاطبان تبدیل میشود. اگر قشر جوان و دانشجویان ما دریابند که مجموعهی این مؤلفهها، لزوماً صادق نیست و در دل مؤلفههای درست، بسیاری از مؤلفهها به صورت کاذب وجود دارد، از جذابیت ظاهری که از طریق القائات فکری و فرهنگی میتواند بر افکار تأثیر بگذارد، کاسته میشود. در این رابطه باید دائماً آگاهیبخشی و یادآوری صورت پذیرد.
آیهی 194 سورهی بقره میفرماید: "فمَن اعْتَدی عَلیکم فاعْتَدوا علیه بِمثل ما اعتَدی عَلیْکم"؛ یعنی وقتی دشمنان با شما وارد جنگ شدند، شما هم با آنها مقابله به مثل کنید. اگر جنگ، جنگ نظامی است باید از طریق نظامی وارد شد؛ "و أعِدّوا لهم ما اسْتَطعتم مِن قُوّة". اگر جنگ، جنگ اقتصادی است، به همان شیوه و اگر جنگ، جنگ فرهنگی و فکری است باید مقابل به مثل ما هم به همان صورت شکل بگیرد. بنابراین در کنار موارد پیشگفته و شاید بهعنوان یک محور اساسی، باید مقابله به مثل هم با همان شیوههای فکری- فرهنگی و تقویت افکار سالم در ضمیر جامعه کار کرد. تلاش برای تقویت روزبهروز باورهای سالم، هجمههای فرهنگی و نرم را نیز خنثی خواهد کرد.
باید این نکته را در نظر داشته باشیم که چون قشر دانشگاهی بیشتر با مقولهی فکر و فرهنگ ارتباط دارد، در جنگ نرم دشمن نیز این قشر در اولویتهای بالای آنها قرار میگیرد. حال اگر در قشر تجّار، بازرگانان و... وارد شویم، مباحث اقتصادی و جنگ اقتصادی همچون تحریم و... بیشتر مدّنظر است و مباحث ایدئولوژیکی و فکری چندان موضوعیت پیدا نمیکند. بنابراین دانشگاهیان که بیشتر با دانش، کتاب، ایدئولوژی و فرهنگ و... سر و کار دارند، گروه مخاطب و هدف اصلی دشمن در جنگ نرم هستند.
در مورد نقش اساتید دانشگاه در مقابله با جنگ نرم نیز این نکته حائز اهمیت است که نقش روشنگر آنها برای دانشجویان بسیار اساسی است. استادان دانشگاه میتوانند ادراک مناسب از وضعیت موجود را به دانشجویان خود منتقل کنند. بدون شک اگر دشمنان ما مانند آمریکا و اسرائیل، حرفهای جذابی میزنند، دلشان برای این کشور نسوخته یا دنبال منافع ملی ما نیستند. انگیزههای آنها از توجه به کشورهای خاورمیانه را میتوان در عراق و افغانستان مشاهده کرد. بنابراین جذابیتهای ظاهری که دشمن در قالب القائاتش ایجاد میکند، باید توسط اساتید برای دانشجویان کالبدشکافی شود
9.خداوند در آیهی 217 سورهی مبارکهی بقره میفرماید: "و لایزالون یُقاتلونکم حتی یُرَّدوکُم عَنْ دینِکُم إن استطاعُوا". معنای آیه این است که دشمنان شما همواره با شما در جنگ هستند. واژه لایزالون، دلالت بر استمرار دارد و گویای این است که دشمنان همیشه با شما در جنگند منتهی بسته به شرایط مکانی و زمانی نوع اینجنگ ممکن است متفاوت باشد گاهی جنگ، جنگ نظامی است. گاهی اقتصادی است و گاهی نیز فرهنگی اصولاً جنگهایی که از نوع نظامی است و از وسایل و ادوات نظامی در آن استفاده میشود، بهعنوان جنگ سخت مشهور است. ولی اگر در این جنگ از وسایل و ادوات و کالاهای فکری و فرهنگی استفاده شود، اصطلاحاً به آن جنگ نرم اطلاق میکنند. بنابراین شاخصهی جنگ نرم، استفاده از ابزارهای فکری و فرهنگی است. کشورهای استکباری به این نتیجه رسیدهاند که همانگونه که استعمار به شیوههای قدیم، دیگر جوابگوی نیازها و اقتضائات امروزه نیست و باید در قالب استعمار نو وارد برخی از کشورها شد، از طریق جنگ سخت نیز چندان نمیتوان موفقیتهای مورد نظر را کسب کرد. بنابراین سعی میکنند با تمرکز بر مسائل فکری، ایدئولوژیک و فرهنگی و در واقع با گشودن جبههی جنگ نرم، به اهداف خود برسند.
امروزه با استفاده از تکنولوژیهای ارتباطاتی مانند سایتها، وبلاگها و... این تأثیرگذاری از سوی آنها راحتتر اعمال میشود. شیوهی عمدهی این تأثیرگذاری نیز به این صورت است که ابتدا مجموعه مؤلفههایی را در ارتباط با یک موضوع استخراج میکنند؛ یعنی در رابطه با موضوعی که میخواهند القائی در مورد آن داشته باشند، چند مؤلفه را استخراج کرده و سعی میکنند دستکم نیمی از این مجموعه مؤلفهها صادق باشد. آنگاه این اطلاعات صحیح را بهعنوان پوشش و چتری بهکار میگیرند تا در دل آن، چند موضوع خلاف واقع و نادرست را با تجزیه و تحلیلهایی و بهعنوان کالا و خدمات فکری و فرهنگی به کام مخاطب بریزند.
بنابراین با جذابیت ظاهری که برای مخاطبان ایجاد میکنند، آنها را در پی بردن به انگیزهی اصلی، دچار مشکل کنند. زیرا هنگامیکه مخاطب میبیند چند مورد از این مؤلفهها صحیح است، دیگر کل آن پدیده و تحلیل ارائه شده از آن را میپذیرد. دشمنان از این طریق میتوانند اهداف مورد نظر خود را به مخاطب تحمیل کنند
10.جنگ نرم در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای است که “جامعه هدف” یا گروه هدف را نشانه می گیردوبدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب رابه انفعال یا شکست وامی دارد.
11.نتشار مقاله مشهور «جوزف نای» نظریهپرداز آمریکایی تحت عنوان «قدرت نرم» power Soft در فصلنامه آمریکایی foreign policy در سال ۱۹۹۰ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند.
براین اساس آمریکا می توانست بجای سرمایه گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده می شد، به سرمایه گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصلنامه فارن پالسی در سال ۲۰۰۴ منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سال های پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود.
در مقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیل تر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری «قدرت هوشمند» Smart power به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک می کند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر «جین شارپ» تهیه شد، در سطح رسانه های گروهی به مفهوم «انقلاب نرم» معروف شد.
بنابراین جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می توان با کمترین هزینه با حذف تهاجم خود قرار می دهد.
جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می کند، عزم و اراده ملت را از بین می برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند، فروپاشی روانی یک ملت می تواند مقدمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد. جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه یک کشور می تواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش های آن را می پذیرند، از آن تبعیت می کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می شوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین جنگ نرم از یکسو توانایی کسب آنچه که می خواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش می باشد ( و از سوی دیگر نشان دهنده ، تفاوت های عمده آن با جنگ سخت می باشد.
1.12-حوزه تهدید نرم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، در حالی که حوزه تهدید سخت امنیتی و نظامی میباشد؛
2- تهدیدهای نرم پیچده و محصول پردازش ذهنی نخبگان و بنابراین اندازهگیری آن مشکل است، در حالی که تهدیدهای سخت؛ عینی، واقعی و محسوس است و میتوان آن را با ارائه برخی از معیارها اندازهگیری کرد؛
3- روش اعمال تهدیدهای سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالی که در نرم ، از روش القاء و اقناع بهرهگیری میشود. و تصرف و اشغال سرزمین است در حالی که در تهدید نرم ، هدف تاثیرگذاری بر انتخابها، فرآیند تصمیمگیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویتهای فرهنگی است؛
4- مفهوم امنیت در رویکردهای نرم شامل امنیت ارزشها و هویتهای اجتماعی میشود، در حالی که این مفهوم در رویکردهای سخت به معنای نبود تهدید خارجی تلقی میگردد.
5- تهدیدهای سخت، محسوس و همراه با واکنش برانگیختن است، در حالی که تهدیدهای نرم به دلیل ماهیت غیر عینی و محسوس آن، اغلب فاقد عکسالعمل است.
6-مرجع امنیت در حوزه تهدیدهای سخت، به طور عمده دولتها هستند، در حالی که مرجع امنیت در تهدیدهای نرم محیط فروملی و فراملی (هویتهای فروملی و جهانی) است؛
7- کاربرد تهدید سخت در رویکرد امنیتی جدید عمدتاً مترادف با فروپاشی نظامهای سیاسی- امنیتی مخالف یا معارض است، در حالی که کاربرد تهدید نرم در رویکردهای امنیتی جدید علیه نظامهای سیاسی مخالف یا معارض، مترادف با فرهنگسازی و نهادسازی در چارچوب اندیشه و الگوهای رفتاری نظامهای لیبرال و دموکراسی تلقی میشود.
جنگ نرم نیز همانند جنگ سخت اهداف مختلفی دارد و قاعدتا هدف غایی هر دو آنها تغییر کامل نظام سیاسی یک کشور است که البته با اهداف محدودتر هم انجام می گیرد. در حقیقت جنگ نرم و جنگ سخت یک هدف را دنبال می کنند و این وجه مشترک آنهاست، در هر صورت هدف اصلی این جنگ، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یک نظام و یا به طور خاص تغییر خود نظام است.
13- 1-استحاله فرهنگی در جهت تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است.
2- استحاله سیاسی به منظور ناکارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.
3- ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جو بی اعتمادی و ناامنی روانی.
4- اختلاف افکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی کشور.
5- ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.
6- بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.
7- کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.
8- ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور هدف.
9- تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیله شایعه پراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شب نامه ها و...
10- تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری که در مواقع حساس این نارضایتی ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.
11- تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز.
جنگ نرم به ابزار ها و اطلاعاتی نیاز دارد تا بتواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند
14.جنگ نرم با پشتوانه قدرت نرم انجام می گیرد. بنابراین تمامی ابزارهای حامل قدرت نرم را باید به عنوان ابزارهای جنگ نرم مورد توجه و شناسایی قرار داد. این ابزارها انتقال دهنده پیام ها با اهداف خاص هستند. در عصر ارتباطات با تنوع ابزاری برای انتقال پیام از یک نقطه به نقطه دیگر هستیم. رسانه ها شامل رادیو، تلویزیون و مطبوعات، عرصه های هنر شامل سینما، تئاتر، نقاشی، گرافیک و موسیقی، انواع سازمان های مردم نهاد و شبکه های انسانی در زمره ابزار جنگ نرم به شمار میآیند.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزار مختلفی استفاده می شود می توان گفت که به همان نسبت نیز گروه های مختلفی را مورد هدف و مبارزه قرار می دهد
15.همه افراد جامعه میتوانند بخش های مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال می کند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر می گیرند اما در حالت کلی می توان گفت که گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می دهند و می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.
در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و تأثیرگذار را مورد هدف قرار می دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. مانند استفاده از قومیت های مختلف یا خواص و نخبگان فرهنگی وعلمی.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانه ای، فرهنگی و علمی استفاده می شود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوت تر است. جنگ رسانه ای می تواند توده های مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ های نرم وابسته به هدف جنگ های نرم نیستند بلکه به دلیل اینکه در جنگ نرم ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر می شوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامی است تنها گروه های نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرارمی گیرند.
در جنگ نرم علاوه بر استفاده از ابزارهای رسانه های، فرهنگی و علمی برای نفوذ در طبقات و اقشار مختلف از تاکتیک های متنوعی مختلفی استفاده می شود.
- ۹۱/۱۱/۱۴