MiLaD__KiNG

آخرین مطالب

به کدامین شهید..بابا می گویی؟

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۵ ب.ظ

شاید گمنامی غریبترین و زیباترین واژه ای باشد که تا کنون به گوش شنیده ام،
و مزار شهدای گمنام غریبترین مزاری که به چشم دیده ام،
که آن مزار یک زائر بیش ندارد و آن هم مادر بی حرم …
و خوش به حالت ای گمنام…
تو راه حسین (ع) را برگزیدی و به بهترین وجه ممکن به خدایت رسیدی،
و گرچه در زمین گمنام هستی ولی در آسمان و در میان عرش نشینان مشهور…
و فقط این را می دانم که تا ابد به حالت غبطه می خورم..

ای نایب امام بفرما که جان دهیم

پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۵۱ ب.ظ

از خود گذر کنیم که این خوان آخر است

این انقلاب بیمه عباس و اکبر است

تحریم میکنند که تسلیممان کنند

غافل از اینکه دل به بلا ها شناور است

بیم هلاک نیست کسی را که از ازل

چشم امید او به خدا و پیمبر است

با سکه و دلار نداریم هیچ کار

ما را به سر هوای اشارات رهبر است

ای نایب امام بفرما که جان دهیم

جانی که عاشقان فدای تو سرور است

جان میدهیم و ننگ ملامت نمیخریم

حرف دل امام همان حرف آخر استــــــــــــــــ



http://uploadtak.com/images/c4177_.gif

سرلشگرسردار محبوب دلها شهید حاج همت

دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۸ ب.ظ
پشت خاکریز که رسیدیم، بچه‌ها دنبال جان‌پناه می‌گشتند،
خندیدم و گفتم شما که عقب بودید، در نمازهایتان اللهم ارزقنا
توفیق الشهاده فی سبیلک می‌خواندید، چی شده اینجا دنبال
جان‌پناه می‌گردید؟!
یکی‌شان گفت: «هیس! حفظ جان در اسلام واجب است، اگر
الکی تیر و ترکش بخوری، شهید نیستی

اما وقتی که گفتیم چهل تا نیرو می‌خواهیم برای باز کردن معبر
میدان مین، همین آدم‌ها پریدند روی مین..
سرلشگرسردار محبوب دلها شهید حاج همت

حکایت وجملات الهام بخش برای زندگی

دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۸ ب.ظ

  حکایت:


شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟

شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟

دانلود قسمت حذف شده از سریال مختارنامه

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۵ ب.ظ

خدا را دوست دارم چون . . .

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۷:۰۴ ب.ظ
خدا را دوست دارم چون . . .

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.

سخنرانی:استاد رائفی پور-خصوصیات حضرت عباس(ع)

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۵۴ ب.ظ

خصوصیات حضرت عباس(ع) – شب پنجم محرم الحرام ۱۴۳۴

هیئت کربلا رفسنجان

سخنران : استاد علی اکبر رائفی پور(به صورت صوت به کیفیت عالی)



http://upcity.ir/images/25359744672526872945.gif



با ذکر یک صلوات کلیک کنید

قسمت اول

قسمت دوم  

  کمکی لینک دوم 

قسمت سوم


نمودار | درس‌ها و عبرت‌های عاشورا

 

نسخه تصویر - نمودار / درس ها و عبرت های عاشورا 1


دریافت نسخه PDF - درس‌ها و عبرت‌های عاشورا [ حجم فایل : 217 کیلوبایت ]
دریافت نسخه تصویر - نمودار | درس‌ها و عبرت‌های عاشورا ۱ [ حجم فایل : 501 کیلوبایت ]
دریافت نسخه تصویر - نمودار | درس‌ها و عبرت‌های عاشورا ۲ [ حجم فایل : 505 کیلوبایت ]

اول نماز حسین بعد عزاداری حسین

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۱، ۱۱:۲۳ ب.ظ
خاطره شماره (1)


n461_49.jpg

شهید همت گفت از امروز باید نمازهایمان را به جماعت بخوانیم.
گفتیم نماز جماعت جا می خواهد ما که در اتاق شهرداری اتاق خالی نداریم ؟
دفتر خودش را نشان داد و گفت ((همین جا))
آستین هایش را بالا زد . میز و صندلی ها را جابه جا کرد.
گفت(( موکت بیاورید از امروز اینجا هم دفتر کار من است و هم نماز خانه))
از آن روز هم شهردار بود ، هم امام جماعت مان ، بین دو نماز هم قرآن تفسیر می کرد.
راوی : محمد ابراهیم احمد پور

یک فرشته

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۱، ۱۱:۲۲ ب.ظ

یک فرشته

کسانی که سالها پیش صبح خیلی زود از خیابان ظفر گذر می کردند، خانم مسنی را می دیدند که با فولکس قورباغه ایش به سمت بیمارستان علی اصغر میرفت. زنی ساده پوش و زلال که برای من نماد همیشگی عشق ورزی بی دریغ محسوب میشود.
پروفسور پروانه وثوق تنها پروفسور بیماریهای خون کودکان در ایران است و بیش از نیم قرن عاشقانه مرهم کودکان سرطانیست. استاد هیچگاه ازدواج نکرده است. شاید او هم همچون مادر ترزا زمانی بر سر دو راهه ی زندگی و عشق ایستاده و عشق را برگزیده باشد...