MiLaD__KiNG

آخرین مطالب

۳۳ مطلب با موضوع «دفاع مقدس» ثبت شده است

هوالشهید

سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۱، ۰۵:۲۲ ب.ظ

شهدا شرمنده ایم




دریافت
حجم: 13.7 مگابایت

دانلود نقشه راهیان نور جنوب

پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۱۷ ب.ظ

شهدا شرمنده ایم . . .

چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۱، ۰۳:۴۳ ب.ظ

 
 
برای خواندن جملاتی کوتاه درباره ی شهدای بالا به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
 


«یاد شهیدان، یادبود ارزشهای انسانی است، و گرامیداشت آنان، تجلیل از برترین خصال بشری است.»

«زنده نگهداشتن یاد شهدای انقلاب باعث تداوم حرکت انقلاب است.»

«شهادت دُر گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی‌دهند.»

« آن روزها دروازه ای برای شهادت داشتیم و حال معبری تنگ، هنوز برای شهید شدن فرصت هست، دل را باید پاک کرد! »

با وضو وارد شوید این جاده مطهر به خون شهداست

پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۳۴ ق.ظ

در جاده انقلاب روی یکی از تابلوها نوشته شده بود:

جاده لغزنده است،دشمنان مشغول کارند با احتیاط برانید،

...سبقت ممنوع...دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به امام است...

حداکثر سرعت مجاز،سرعت حرکت ولی فقیه است.

اگر پشتیبان ولایت فقیه نیستسید لااقل کمربند دشمنی را نبندید و
با دنده لج حرکت نکنید.

"با وضو وارد شوید این جاده مطهر به خون شهداست"

مهدی باکری

پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۲۴ ق.ظ
وقتی بهم گفت ازت راضی نیستم انگار دنیا روی سرم خراب شده بود،پرسیدم : واسه چی؟

گفت: چرا مواظب بیت المال نیستی؟ می دونی این ها رو کی فرستاده؟ میدونی اینا بیت المال مسلمون هاست؟ شهید دادیم واسه این ها. همه ش امانته.

گفتم: حاجی می گی چی شده یا نه؟

دستش را باز کرد. چهارتا حبه قند خاکی توی دستش بود. دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود. بعدش شروع کرد به بازدید. ترس برم داشته بود.

وضع ماشین را که دید،کلی شرمنده شدم...

آخر سر گفت: یکی از دسته هات با تمام تجهیزات به خط بشن.

گفت: از آمادگی نیروهات راضی ام.

راه افتاد برود. دلم شور می زد . فکر کردم دلداریم داده. بااین حرفش آرام نشد. وقتی داشت می رفت. کشیدمش کنار. گریه ام گرفته بود. گفتم: بگو به خدا ازت راضی ام.

خندید و رفت...

مراسم عقد

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۶ ب.ظ

همسر شهید علی تجلائی می گوید: قبل از شروع مراسم عقد علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام که عروس در مراسم عقد هر چه از خداوند بزرگ بخواهد اجابتش حتمی است، نگاهش کردم و کفتم: چه آرزویی داری؟ در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: اگر علاقه ای به من دارید و اگر به خوشبختی من می اندیشید، لطف کنید و از خدا برایم شهادت را بخواهید.


به کدامین شهید..بابا می گویی؟

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۵ ب.ظ

شاید گمنامی غریبترین و زیباترین واژه ای باشد که تا کنون به گوش شنیده ام،
و مزار شهدای گمنام غریبترین مزاری که به چشم دیده ام،
که آن مزار یک زائر بیش ندارد و آن هم مادر بی حرم …
و خوش به حالت ای گمنام…
تو راه حسین (ع) را برگزیدی و به بهترین وجه ممکن به خدایت رسیدی،
و گرچه در زمین گمنام هستی ولی در آسمان و در میان عرش نشینان مشهور…
و فقط این را می دانم که تا ابد به حالت غبطه می خورم..

سرلشگرسردار محبوب دلها شهید حاج همت

دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۸ ب.ظ
پشت خاکریز که رسیدیم، بچه‌ها دنبال جان‌پناه می‌گشتند،
خندیدم و گفتم شما که عقب بودید، در نمازهایتان اللهم ارزقنا
توفیق الشهاده فی سبیلک می‌خواندید، چی شده اینجا دنبال
جان‌پناه می‌گردید؟!
یکی‌شان گفت: «هیس! حفظ جان در اسلام واجب است، اگر
الکی تیر و ترکش بخوری، شهید نیستی

اما وقتی که گفتیم چهل تا نیرو می‌خواهیم برای باز کردن معبر
میدان مین، همین آدم‌ها پریدند روی مین..
سرلشگرسردار محبوب دلها شهید حاج همت

کارنامه عملیات ها

جمعه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۱، ۱۱:۴۹ ق.ظ

عملیات پل نادری

عملیات نصر(هویزه)

عملیات توکل



((  بقیه مطالب در ادامه مطلب  ))